لحظه ای درنگ...
مقبره ی رویای رز سرخ...
فنجان فراموشی را سر می کشم,گذشته را به باد,می سپارم ,بادبادکهای خیال را,پر و بالی میدهم,ورویای فردا را به دوش می کشم...!
درباره وبلاگ


آسمان را گفتم : می توانی آیا بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه روح مادر گردی ؟ صاحب رفعت دیگر گردی ؟ گفت نی نی هرگز ... من برای این کار کهکشان کم دارم نوریان کم دارم مه و خورشید به پهنای زمان کم دارم ... … خاک را پرسیدم : می توانی آیا دل مادر گردی ؟ آسمانی شوی و خرمن اختر گردی ؟ گفت نی نی هرگز ... من برای این کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دارم ...

پيوندها
غرفه ی نقاشی ویترای
ارژنگ
برگی در باد
وبلاگ رسمی محمد علیزاده
تبسم
طایفه ی ماه عسلی ها
دل باخته
وبلاگ طرفداران سردار سهراب زاده خواننده ی پاپ
دنیای مطالب طلایی
کعبه ی عشق
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رویای رز سرخ و آدرس rosesorkh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 259
بازدید کل : 61634
تعداد مطالب : 78
تعداد نظرات : 61
تعداد آنلاین : 1

سوسا تم

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

کد متحرک کردن عنوان وب



ساعت فلش

نويسندگان
زهرا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : زهرا

 

 قشنگ گفته...


 
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.نخند
 
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.نخند
 
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند,نخند
 
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.نخند
 
…به دستان پدرت،
 
به جاروکردن مادرت،
 
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
 
به راننده ی چاق اتوبوس ،
 
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
 
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
 
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
 
به مجری نیمه شب رادیو،
 
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
 
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
 
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
 
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
 
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
 
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
 
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
 
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
 
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
 
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
 
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
 
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
 
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی….نخند،نخند که دنیا ارزشش راندارد
 
که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی
 
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند
 
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند
 
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
 
بارمی برند،
 
بی خوابی می کشند،
 
کهنه می پوشند،
 
جارو می زنند
 
سرما و گرما می کشند،
 
وگاهی خجالت هم می کشند،…….خیلی ساده
 
 
 
 

 

 



نظرات شما عزیزان:

زهرا ميرزايي
ساعت21:20---30 تير 1391
سلام دوست عزيز وبلاگتو لينك كردم اگه شما هم دوست داشتي وبلاك منو با عنوان معرفي روستاي كلم لينك كن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: