|
تصویر خیابانی را می بینم ...
گاه نمناک و باران زده ...
شعر های مبهمی را می شنوم ...
و موسیقی آشنای دوستی که به اسم مرا می خواند !
پرنده ای می شوم که منتهای آرزویش ...
شاخه های استوار درختیست ...
دریا می خواهم ...
و اندکی آرامش ...!
![]() نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |